عاشقانه های ابدی ما
عاشقانه های ابدی ما

عاشقانه های ابدی ما

من اومدم

سلام عزیزای دلم خوبین دلم براتون  واقعا تنگ شده بود برا اینجا هم خیلی خستم قول میدم زودی بیام بنویس 

کلی کار دارم تموم که بشن یه استراحت هم بکنم میام مینویسم البته به همتون صبح سر زدم براتون کامنت گذاشتم  

* چند وقتی نیستم *

دوستای گلم خوبین 

از قرار مادر شوهری یهو کمرش میگره میبرنش دکتر دیسک کمر بوده بعد چند روز عمل کرد الانم من وسایلمو جمع کردم برم پیشش مراقبش باشم 

اخه بنده خدا گناه داره خواهرشوهرای گرامی که به روی مبارک خودشون نیاوردنو هر کدوم رفتن دنبال کار خودشون جاریای گرامم همین طور منم دیدم واقعا سخته نمیتونه تنها بایکی از خواهر شوهرا حرف زدم گفتم بیاد با هم بریم پیشش  نباید تنها باشه اونم قبول کرد 

البته اینو بگم مادر شوهر من زبون خیلی تلخی داره همه رو با زبونش رنجونده و ازار داده برا همین ازش دل خوشی ندارن اینم بگم بعضی وقتا اونقد مهربون میشه که حد نداره  منم خیلی اذیت کرد حتی شب عروسیمونو خراب کرد ولی خب گذشته رفته  الان به کمک احتیاج داره اگه منم همونجوری رفتار کنم میشم مثل اون همسری هم خیلی ناراحت بود برا تنهایی مادرش هر چی باشه یه عمر زحمتشو کشیده ولی به من نگفت برو پیش مامانم چون میدونست چقد اذیتم کرده  وقتی خودم گفتم میخوام از مامان مراقبت کنم چشاش از خوشحالی برق زد کلی ازم تشکر کرد کلی معذرت خواهی  به خاطر مامانش 

دوستای گلم دعا کنین براش  

رمزاتونو برام بذارین خونه مادر شوهر نت نداره مجبورم با گوشی بیام  تا جایی که امکان داشته باشه براتون نظر میذارم اگه نشد شرمنده همتون ولی حتما میخونمتون 

مواظب خوبیهاتون باشین 

دوستتون دارم   

ارزو

هواتو کردم

سلام اقا خیلی هواتو کردم 

هوای گنبد وضریحتو میشه اقا میشه منم بطلبی میشه منم شش گوشه تو ببینم 

دلم میخواد بیام کنار ضریحت بشینمو گریه کنم 

پا برهنه بیام بین الحرمینت 

بیام کنار ضریح اقا ابوالفضل 

این روزا خیلی هواتو دارم اقا خیلی زیاد یه گوشه چشمی به منم بکن 

خوبم دوستای گلم خیلی خوبم  پر از ارامش و شادی و خنده و عشق   فقط نمیدونم چرا اینقد هوای کربلا دارم دیشب به همسری گفتم امسال دلم میخواد محرم برم کربلا اونم پیاده همسر گفت فعلا نمیشه حالا تا اون موقع خدا بزرگه  خودشم هنوز معلوم نیست بره ولی بهش گفتم  اگه رفتی منم میام  میگه نمیتونی اذیت میشی  ولی من دلم میخواد برم  

کنار قدم های جابر  سوی نینوا رهسپاریم 

ستون های این جاده را ما به شوق حرم میشماریم 

تنها چیزیه که این روزا گوش میکنم  و قلبم تند میزنه و تو دلم خالی میشه 

دوستتون دارم لحظه هایی پر از عشق براتون ارزو میکنم



بدون عنوان

سلام دوستای گلم خوبین 

شرمنده بازم دیر اومدم  جای همتون خالی این چند روز فقط به گشت و گذار گذشت خیلی خوب بود  نمیدونم حالا که ماشین نداریم چرا تفریحاتمون بیشتر شده قبلا خیلی کم میشد پیاده روی کنیم بعضی شبا با ماشین میرفتیم دور دور ولی حالا هر شب همسری میاد دنبالم مگه بیا بریم پیاده روی خیلی خوبه تو این چند روز بیشتر از وقتی ماشین داشتیم رفتیم گردش یکم تو رفت و امد با تاکسی مشکل داریم ولی پیاده روی هاش خیلی میچسبه خدارو شکر که رابطمون خیلی خوب شده الان بیشتر قدر همو میدونیم 

پنج شنبه هم عروسی پسر خواهر شوهری بود رفتیم شهرستان کلی بهمون خوش گذشت   

روزاتون پر از شادی سعی میکنم پست بعدی با عکس بیام 

مواظب خوبیهاتون باشین