عاشقانه های ابدی ما
عاشقانه های ابدی ما

عاشقانه های ابدی ما

دلم گرفته

همسری رسیده نجف خوش به حالش چقد دلم هوایی شده چقد گریه کردم براش فک کنم تا بیاد دیوونه بشم تو خونه لباساشو میپوشم که حس کنم پیشمه لباسارو شستم دارم میذارم تو کمدهر لباسشو بغل میکنم کلی گریه میکنم دلم خیلی براش تنگ شده 

امروز اش پشت پا دارم درست میکنم انشالا سلامت برگرده. 

مرسی از دلداریهاتون دوستتون دارم تنها دلخوشیم شماهایین 

تنهایی

همسری رفت و من موندم یه دنیا حسرت و اشک و تنهایی 

حالم بده خیلی  .قلبم داره میترکه نمیتونم  تحمل کنم  هنوز یک ساعت نمیشه رفته ولی انگار خیلی وقته ندیدمش هنوز گرمی لباش رو صورتمه عطر تنش تو خونس 

خدا جون همسری رو به خودت سپردم  مواظبش باش خدایا بهم صبر بده تا بتونم دوریشو تحمل کنم  

بچه ها برا همسریم دعا کنین سلامت برگرده 

دوری +تنهایی

قرار شده همسری پنج شنبه بره کربلا  تا بعد از اربعین هم نمیاد  

حالا من موندم یه دنیا غصه و تنهایی تا همسری بره و برگرده تقریبا 17 روز میشه من تا حالا اینقد ازش دور نبودم  اولین سفره همسریه چون میخواد پیاده بره میگه نمیشه با هم بریم راه طولانیه اذیت میشی  انشالا دفه بعد

چیکار کنم دارم دیوونه میشم از یه طرف دوری و تنهایی ازیه طرف  ناامن بودن کربلا این موقع از سال چه جوری طاقت بیارم الان  6ساله ما اومدیم خونه خودمون تو این مدت نهایت دوریمون 2روز بوده خیلی به همسری وابستم  تحمل دوریشو ندارم  از الان گریه هام شروع شده  


این روزا

سلام 

دلم برا همتون تنگ شده وای که نمیدونین چقد خسته و کلافه شدم 

مادر شوهر گرامی از جمعه خونمون مهمونه خیلی سخته هر چند بنده خدا خیلی تو کارا کمکم میکنه بخوام جایی برم امیر علی رو نگه میداره اونروز حالم خوب نبود ظرفا رو شست جارو کشید ولی خو کلافه شدم  از اینکه نمیتونم تو خونه خودم راحت باشم مثل قبل لباس بپوشم همسری میاد خونه از سروکولش بالا برم بغلش کنم بوسش کنم خیلی از ازادی هام گرفته شده خدا کنه زودی تعمیرات خونش تموم بشه بره خونه خودش خخخخخخخخ عجب عروس بدجنسی 

اخه مجبورم صبحا زود بیدار شم همش کنارش بشینم یا تی وی ببینیم یا حرف بزنیم میدونین چند روزه نت نیومدم بعضی وقتا با گوشی میخوندمتون چون یه عادت بدی دارم میشینم پای نت کمش دو سه ساعت میگردم  اونوقت مادر شوهر تو پذیرایی باید تنها بشینه 

خدا بداد دل اون عروسایی که با مادر شوهر یه جا زندگی میکنن برسه اونا چی میکشن هر چند مادرشوهری خیلی بد نیست ولی خوب بازم تحمل کردنش سخته معذبی تو خونه خودت  منم خیلی به روی خودم نمیارم دوست ندارم همسری ناراحت بشه چون میبینه مامانش چقد کمک حالمه البته نه که فک کنین فقط جلوی پسرش کار میکنه نه بنده خدا وقتی پسرش نیست بیشتر تو کارا کمکم میکنه یه چیزی هم که جلوش میذارم بخوره اینقد تشکر میکنه معذرت خواهی میکنه که مزاحم شده خجالت میکشم  برا همین خیلی بداخلاقی نمیکنم چون همسری هم میبینه مادرش از مجبوری اومده خونمون یکم بی انصافیه که من باهاش بد رفتاری کنم ولی  بازم  اذیتم دست خودم نیست 


دعا

سرور جونم وقتی فهمیدم خیلی شوکه شدم انشالا  حالش خوب میشه 

دوستای گلم برا ارامش دل سرور خانوادش خیلی دعا کنین  زنداداشش تو کماست الان به دعای تک تک ما نیاز داره 

دعا کنین انشالا از این امتحان الهی سربلند بیرون بیان دعا کنین که ارامششو ن دوباره برگرده  و زندگیشون حالت طبیعی بشه خیلی سخته وقتی عزیزی  تو بیمارستان بستری و کاری نمیتونی بکنی 

خدایا به حق این ماه عزیز همه مریضا رو شفا بده .....امین


من اومدم

سلام دوست جونیا

روضه هام تموم شد خیلی خوشحالم که تونستم تا روز اخر روضه بگیرم 

این چند روز مشغول نظافت بودم خواهر شوهری سفره ابوالفضل شو خونه ما انداخت میدونین وقتی مهمونی باشه بعدش کلی بریز بپاش و کثیفیه 

خونه م شده بود بازار شام بعد رفتن مهمونا خواهر شوهرا و جاریا ظرفا رو شستن و خشک کردن رفتن دستشون درد نکنه ولی خو همه خونه بهم ریخته بود ظرفا رو جابه جا کردم جارو برقی کشیدم و فرشا رو که بعضی جاهاش کثیف شده بود شامپو کشیدم چرا بعضی از ما ها مراقب بچه هامون نیستیم که گند نزنن به خونه مردم خدا رو شکر مبلا رو کاور کشیده بودم فقط کاورا رو شستم هیچی دو روز به نظافت گذشت و بازم خستگی

خیلی دلتنگ امام رضا شدم با اینکه فاصله زیادی نداریم تا حرم ولی خو هنوز امام منو نطلبیده قسمت نشده برم خیلی وقته حرم نرفتم یکی دو بار هم خواستیم بریم نشد 

از امشب هییت همسری به مناسبت سوم تا هفتم  امام حسین مراسم دارن و کلی مهمون برا شام البته همه کاراش با اقایونه  

یکم سرم خلوت بشه میخوام برم کاموا بگیرم برا فسقل کلاه شال ببافم یه کلاه شالم واسه همسری 

راستی دیروز با همسری رفتیم مغازه دوستش  یه پالتو مشکی بلند من برداشتم همون مدل یه پالتو کوتاه همسری برداشت  خیلی شیکه تو تن باید به فکر فسقل هم باشم برم براش لباس گرم بگیرم هر چند هوا سرد نشده ولی خو خرید تو هوای سرد و دوست ندارم  اون موقع فقط پاساژ گردی خوبه وا دلم برا پاساژ گردی هم تنگ شده خودمونیم چقد دل تنگ بودم خبر نداشتم بشینم فک کنم دیگه دلتنگ چه چیزایی هستم 

شب به همتون سر میزنم البته از هییت برگشتم